کی روش و موسیو نوز!

به گزارش وبلاگ آپلود، روزنامه هم میهن نوشت: یکی مسیو نوز است و دیگری کارلوس کی روش. اولی بیشتر از صد سال قبل به ایران آمد و دومی مستشار معاصر است. هر دو به یک منظور وارد شدند: ساماندهی، سازماندهی و بهبود عملکرد یک عنصر ملی. یکی برای بهسازی گمرکات در بحبوحه چه کنم، چه کنم های قاجار ها و دیگری، به عنوان راه چاره چه کنم، چه کنم های فدراسیون فوتبال کفاشیان-تاج. مسیو هم آمدنش با شُل کن سفت کُن های زیادی همراه بود و در نهایت درست مثل مِستر بعد از چند بار باید و شاید وارد کشور شد.

کی روش و موسیو نوز!

یکی از راه شمال به زمین خشک رسید و دیگر در قلب مرکز بر زمین نشست. مستر هم مثل مسیو با سلام و صلوات پا به خاک پاک میهن گذاشت، امید ها برانگیخت و برق شادی به چشم وطن دوستان انداخت؛ و مدتی نه کم، نه زیاد محبوبیت هر دو سر به آسمان زد. هر دو بنده نظم و دیسیپلین اروپایی و دارنده اکسیر جادویی حل مسائل پیچیده و صدالبته کارنامه ای درخشان که تلالوی آن تا مدت ها چشم دورماندگان از تکنولوژی و تخصص روز دنیا را می زد.

الحق و الانصاف که هر دو در بدو ورود کارنامه درخشانی بر جای گذاشتند. مسیو به همراه تیم سه نفره دستیاران تمام بلژیکی اش در کمتر از سه سال سال عایدی گمرک را در کمتر از یک سال بیش از 35درصد افزایش داد و آن را ظرف 5 سال از 200٬000 پوند به 600٬000 پوند در سال رساند. مستر هم اگرچه نه به وسیله عایدیزایی بلکه با تیم تمام پرتغالی خود ایران را به عنوان تیم اول راهی جام دنیای 2014 کرد. شخصیت تیمی دگرگون شده، فوتبال سنجیده و البته طلبکارانه تیم ملی چیزی نبود که مسبوق به سابقه بوده باشد.

در اسطوره های ایرانی فره ایزدی به شکل مرغی تجسم شده که در درون است و از تن کسانی، چون جمشید با درد و رنج بیرون می زند، اما ایرانی معاصرِ در آستانه مشروطه این مرغ درون را به شکل پرنده ای از بیرون بازنمایید که بر شانه ها می نشست و در مَتَل ها و مَثل ها بر شانه بخت داران می نشست؛ پرنده ای که بی شک خیلی زود بر شانه مسیو و مستر نشست و آن ها سوار بر اسب مراد آغاز کردند به تاختن.

هر دو در پیش و پَس بحرانی بزرگ پا به ایران گذاشتند و به هر دو امید فراوان بود و اختیارات ورای تصور هم گرفتند. مسیو دوره ای اختیارات وزیر را گرفت و تا آنجا پیش رفت که جز با شاه و صدراعظم پالوده نخورد، چنانچه کی روش هم نانوشته تا جایی رفت که طبق گفته ها و شنیده ها وزیر را هم با اکراه می پذیرفت. شباهت های اتفاقی میان این دو بسیار است، اما رویه و خاتمه شان بی شک مهمترین شباهتی است که محصول خودآگاهی آن ها و مواجهه شان با جامعه ایرانی است.

کسروی مسیو را اینطور تصویر می نماید: بلژیکی ها به سخت گیری و بدرفتاری با ایرانیان می پرداختند و این نه فقط نظر تاریخدان برجسته ایرانی است که دانشنامه ایرانیکا هم بر آن صحه گذاشته شده است: بلژیکیان به بدرفتاری (با ایرانیان) می افزودند. کی روش را هم که به خاطر بیاوریم پربسامدترین واکنش بخشی از مربیان و کارشناسان فوتبال به او همین نحوه مواجهه و تبختر در برخورد بود و هست. این هر دو، باعث شکل گیری بحران ارتباطی میان مستشاران اروپایی قدیم و نو و مردم بود. به خصوص که هر دو کم کم مفتون قدرت و حرمت کسب شده کیکاوس وار هوایی شدند. نوز تا آنجا پیش رفت که میانه بازرگانان روس را چنان گرفت که داد ایرانی ها از تبعیض در مملکت خودشان عایدی و بعدتر در قائله مرزی ایران، چنان طرف عثمانی ها را گرفت که صدای سِر اوکانور سفیر کبیر انگلستان مقیم قسطنطنیه از این همه نیرنگ بازی و دسیسه به حیرت افتاد.

کی روش هم تا آنجا پیش رفت که آمرانه از ایرانیان خواست اگر قصد تشویق تیم ملی خودشان را ندارند به استادیوم نیایند.

قطع و یقین ماجرای این دو مستشار قابل تعمیم به ماهیت مستشاری در ایران نیست. چنانچه نمونه دلسوزانه و درخشان مورگان شوستر یا تعداد دیگری از خارجیان داخل ایران هم در تواریخ قدیم و نو درج است، اما این دو قصه پرغصه تکرار غریب تاریخ این سرزمین است. جایی که کوچک و بزرگ و داخلی و خارجی با پیدا کردن سوراخ دعا نه تن ها وظیفه خود را فراموش می نمایند که رفته رفته خود را صاحبخانه هم می دانند.

اینکه چطور پیوستن به قدرت، فرار از پاسخگویی را به ارمغان می آورد. همین کی روش را در نظر بگیریم، بزرگترین شکست تاریخ فوتبال ایران در جام های دنیای، عدم صعود از آسان ترین گروه جام دنیای را در کارنامه ایران به جا گذاشت و در نهایت با غلتیدن به سوی قدرتمند ماجرا در مقام یک قهرمان وارد کشور و از آن خارج شد و هیچ بعید نیست دوباره برگردد.

چنانچه مسیو هم اگر نبود آن خبط گذاشتن عمامه ملایان در جشن بالماسکه، مصون از بازخواست تمام رشوه هایی می شد که گرفت و سود هایی که به روس و عثمانی رساند و تا جان داشت در ایران می ماند. با کمی تغییر، گفته خبرنگار سی ان ان را باید از خلال این شباهت تکرار کرد که آنچه همواره می خواهید درباره سیاست بدانید، اما می دانید که بپرسید را در تکرار معنادار تاریخ بیابید.

منبع: فرارو

به "کی روش و موسیو نوز!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "کی روش و موسیو نوز!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید