چرا استارت آپ ها شکست می خورند؟

به گزارش وبلاگ آپلود، اجازه دهید این متن را با یک داستان کوتاه آغاز کنم. وقتی بچه بودم، با در راه برگشت از مدرسه با دوستان خودم شرط می بستم که می توانم توپ را از اینجا داخل سبد بسکتبال بیندازم. البته کار سختی هم بود. ولی معمولاً پیروز می شدم و می بردم! دوستان بیچاره من نمی دانستند که چند صد و شاید هم چند هزار مرتبه تمرین نموده بودم که دقیقاً از همین جا پرتاب را به خوبی انجام دهم. دیگر به این کار کاملاً احاطه پیدا نموده بودم و دقیقاً می دانستم که توپ را باید چطور پرتاب کنم، به چه قدرتی و به کجای تخته سبد بزنم تا وارد سبد گردد.

چرا استارت آپ ها شکست می خورند؟

بعداً به این داستان برمی گردیم. حتماً شنیده باشید که می گویند حدود 95 درصد (چیزی در همین حدود) استارت آپ ها شکست می خورند. البته اینکه شکست می خورند شاید چندان مهم نباشد، ولی بخش مهم تر این است که بدانیم چرا آن ها شکست می خورند. افراد باتجربه در این حوزه که تجربه حضور در مراحل ایده پردازی، پیش نمایش محصول، راه اندازی آزمایشی و … را دارند معتقد هستند که شکست خوردن استارت آپ ها فقط به خاطر سخت و پیچیده بودن آن ها نیست.

البته سخت بودن راه اندازی و مدیریت استارت آپ واقعاً بدیهی است. ولی اغلب خود بنیان گذاران موفقیت آن ها را غیرممکن می نمایند. شما از روز اول محکوم به شکست هستید، چراکه تابه حال چنین کاری را انجام نداده بودید.

البته این تقصیر شما نیست. طرز فکر بیشتر مردم در خصوص ایده استارت آپی اساساً اشتباه است. راه درست چیست؟ به نظر ما، راه درست غیرشهودی و حسی است! شما فرصت زیادی برای درگیر شدن در هر پروژه نخواهید داشت؛ بنابراین، فقط باید آن هایی را شناسایی کنید که در انجام آن ها مزیتی بسیار چشمگیر دارید. دقیقاً مثل داستان پرتاب توپ بسکتبال که در ابتدا تعریف کردم.

در ادامه چند روش مفید و کاربردی را به شما معرفی خواهیم کرد که با استفاده از آن بتوانید مزیت اصلی خود را شناسایی نموده و یا اینکه آن را ایجاد کنید.

ایده های خاص بزرگ ترین دشمن شما هستند

دنیای استارت آپ ها عجیب است. وقتی در این زمینه فعال باشید، احتمالاً در قرارها از شما خواسته گردد تا پیمان نامه عدم افشا را امضا کنید. بسیاری از افراد گمان می نمایند که ایده آن ها بسیار خاص و ناب است و اگر هم تا به حال کسی آن را اجرا ننموده، به این خاطر است که این ایده اصلاً به فکرشان نرسیده بود! بنابراین به همین دلیل هم که شده باید آن را اجرایی کرد.

ما به این ایده ها عنوان ایده های نجوایی می دهیم. چراکه صاحبان آن ها همیشه می ترسند که کسی ایده آن ها را بشنود و زودتر از خودشان اجرا کند. آن ها سعی می نمایند ایده خود را جایی نگویند. اگر هم لازم بود آن را بازگو نمایند، از شما می خواند پیمان نامه عدم افشا امضا کنید. آن ها احتمالاً به تنها چیزی که فکر می نمایند این است که قبل از اینکه دیر گردد، ایده را اجرا کنیم. آن ها احتمالاً اصلاً از خودشان نمی پرسند که شاید این ایده واقعاً به فکر کسی رسید ولی بنا به دلایلی آن را اجرایی نکرد.

زمانی که یک ایده نجوایی در فکر فرد شکل می گیرد، احتمالاً فقط به سرعت کار فکر می نماید و همین بزرگ ترین خطری است که استارت آپ های این چنینی را تهدید می نماید و باعث شکست استارت آپ آن ها می گردد. چراکه آن ها بدون توجه کافی ریسک ها و یا سایر امور و جوانب، فقط سعی نموده اند هرچه سریع تر ایده خاص خود را اجرایی نمایند.

استارت آپ های زیادی را می توان پیدا کرد که ایده های خیلی ناب و بکر نداشتند، ولی همه چیز را به خوبی برنامه ریزی و اجرا نموده و به موفقیت رسیدند. در زمینه استارت آپ ها، منطق و صبر عناصر مهمی هستند. ایده شما باید از همه نظر منطقی باشد، برای اجرا و معرفی آن نباید خیلی عجله کنید و از همه مهم تر اینکه از قلم نیاندازید رشد یک استارت آپ معمولاً تدریجی است.

هر زمان تصور کردید مهم ترین وجه تمایز شما این است که هنوز هیچ کس به این ایده فکر ننموده است، احتمالاً یک ایده نجوایی در فکرتان می پرورانید و وقت آن است که کمی دقیق تر به جنبه های مختلف آن فکر کنید.

ایده ساعت شنی دوست شماست

هر استارت آپ را باید مانند یک ساعت شنی تصور کنیم که پر از شن است. دقیقاً از زمانی که ایده خود را بیان و آغاز به اجرا می کنید، ساعت شنی را هم برعکس نموده و شن ها آغاز به جا به جا شدن می نمایند. این شن ها در واقع اندازه زمان شما برای ساخت چیزی معنادار هستند؛ بنابراین، اندازه شن موجود در ساعت شنی شما متفاوت خواهد بود. این اندازه به خیلی از مسائل مثل سرمایه گذارها، مؤسس، دامنه تخصص تیم شما، بازار، اندازه سرمایه موجود و مورد نیاز، مشتری ها و بسیاری از عوامل دیگر بستگی خواهد داشت. هرچه در هرکدام از این دسته بندی ها مزایای بیشتری داشته باشید، اندازه شن موجود در ساعت شنی شما هم بیشتر خواهد بود و بنابراین زمان بیشتری دارید.

هدف اولیه هر استارت آپ این است که اندازه شن اولیه خود را تا جای ممکن بیشتر نمایند. این دقیقاً برعکس بحث قبل در خصوص ایده های نجوایی است. در این بحث، شما ایده ای را انتخاب نمی کنید که مجبور باشید خیلی سریع و در اسرع وقت آن را اجرایی کنید. شما باید ایده ای را انتخاب کنید که به شما اجازه دهد به آرامی و سرفرصت کارها را پیش ببرید. برگ برنده شما زمانی است که ساعت شنی شما بیش از هرکس دیگری که قصد آغاز این ایده را داشته باشید، شن و ماسه دارد. اگر تنها کسی هستید که می توانید این ایده را به خوبی اجرا کند، دیگر نیازی به مخفی کردن ایده و یا عجله کردن در اجرای آن نیست و احتمال شکست استارت آپ شما هم کمتر خواهد بود.

این رویکرد ممکن است 2 سؤال در فکر شما ایجاد کند:

  • چرا این قدر به زمان نیاز داریم؟

شاید از خودتان بپرسید که چرا اصرار به آغاز آرام تر و باحوصله تر استارت آپ داریم؟ شاید تا الان تصور می کردید که باید همه چیز را با سرعت پیش ببرید.

به نظر ما، پیشرفت آرام یک استارت آپ خیلی بهتر است. چراکه محصول اولیه شما به احتمال خیلی زیاد اشتباه خواهد بود. دومین، سومین و حتی چهارمین محصول شما هم احتمالاً کامل و نهایی نباشد. شما همچنان مجبور خواهید بود تا کارکرد خود را تغییر دهید. برای برخی از استارت آپ ها، چند سال طول می کشد تا بالاخره بتوانند جایگاه خود را در بازار پیدا نموده و محصولشان را با درنظرگرفتن شرایط بازار، رقبا و مشتری ها بازسازی نمایند. حتی قوی ترین استارت آپ ها هم احتمالاً چنین روزهایی را تجربه نموده باشند.

شن های موجود در ساعت شنی، به شما فرصت می دهند تا اشتباه کنید. وقتی تخصص و تیم قوی داشته باشید، دیگر نیاز به صرف زمان گران بها برای شناخت نکات ظریف بازار، رقبا و جامعه هدف نخواهید داشت. در واقع، شما بیشتر از هرکس دیگری درباره این موضوع می دانید و وقت خود را صرف کشف چیزهای سخت تر و غیر قابل پیش بینی می کنید.

از آنجایی که شما نحوه تقسیم بندی مشتریان را می شناسید و می دانید که محصولات کوچک چطور ارزش افزوده پیدا می نمایند؛ به آرامی پیشرفت می کنید، محصول خود را با تاکید بر روی گروه کوچکی از مردم می سازید تا همین گروه کوچک عاشق آن شوند، سپس به آرامی محصول را توسعه می دهید. احتمال شکست استارت آپ شما بسیار کاهش پیدا می نماید.

افرادی که ایده های نجوایی دارند، نمی توانند این مراحل را طی نمایند. آن ها به زودی متوجه خواهند شد که زمان کافی برای یادگیری تمام این مسائل جزئی ولی بسیار مهم را ندارند. آن ها اطلاعاتی در خصوص بازار، رقبا و مشتریان بالقوه خود ندارند؛ بنابراین نمی توانند محصولی کوچک، ساده و کارآمد طراحی نمایند؛ بنابراین سعی می نمایند چیزی بزرگ و خیلی خاص بسازند و امیدوارند که طنین انداز گردد. پاسخ ما به سؤال اول احتمالاً منجر به شکل گیری سؤال دیگری در فکر شما می گردد که به آن پاسخ خواهیم داد.

  • آیا این ها به این معنا است که ما فقط باید در زمینه تخصص خودمان آغاز به فعالیت استارت آپی کنیم؟

اگر می خواهید بیشترین شانس برای موفقیت را داشته باشید؛ بله!

به عنوان مؤسس یک استارت آپ، شما همیشه باید در حال یادگیری باشید. به نظر ما، بنیان گذاران یک استارت اپ فقط باید ایده هایی را اجرایی نمایند که خودشان تخصص زیادی در آن زمینه دارند. ولی طبعاً همیشه چنین چیزی رخ نمی دهد. شما خیلی از چیزها را باید حین ساخت استارت آپ یاد بگیرید. شما باید انرژی خود را معطوف به یادگیری نکات ظریف یک فضا کنید، نه خود فضا.

البته بدیهی است که می توانید افراد متخصص را استخدام کنید. شما ممکن است شناخت کافی در خصوص بازار بالقوه کسب وکار مرکز پخش غذا ناهار داشته باشید. اگر می خواهید احتمال شکست استارت آپ شما کمتر گردد و مزیت بیشتری پیدا کنید، بهتر است با فردی شریک شوید که دانش و تجربه کافی در زمینه منابع غذایی و زنجیره تأمین مواد اولیه را دارد؛ بنابراین، دیگر نیازی نیست که شما خودتان به فکر تهیه مواد هم باشید، تمام دانش و تجربه و البته زمان خود را معطوف به شناخت بیشتر بازار هدف خواهید کرد.

ایده استارت آپی که مطرح می کنید باید ایده ای باشد که شما در تمام این سال ها خودتان را به صورت ناخودآگاه برای آن آماده نموده بودید. آغاز یک استارت آپ باید بر اساس توانایی های شما باشد، نه فقط پیدا کردن یک شکاف و ایده مهم در بازار. باید فکر کنید که در چه کاری خیلی قوی و منحصربه فرد هستید؟ چه چیزی می دانید که باقی افراد نمی دانند؟ وقتی یک ایده استارت آپی به فکر شما می رسد، اولین سؤالی که باید از خودتان بپرسید این است که چرا من برترین فرد برای اجرای این ایده هستم؟ آیا واقعاً برترین فرد هستید؟

بنابراین، اگر ایده ای به فکر شما رسیده و فکر می کنید آن قدر خاص است که دوست ندارید هیچ کس متوجه آن شده و هنگام بیان کردن آن هم صدای خود را پایین می آورید و مراقب اطراف هستید، بهتر است آن ایده و استارت آپ را فراموش کنید. این قبیل ایده ها هیچ وقت جواب نمی دهند و احتمال شکست استارت آپ های این چنینی بسیار بالا است. ولی بدون شک کاری در دنیا وجود دارد که شما برترین فرد برای انجام آن هستید! سعی کنید آن کار را پیدا نموده و استارت آپ خود را بر همان اساس توسعه دهید.

منبع: Fastcomany

منبع: دیجیکالا مگ

به "چرا استارت آپ ها شکست می خورند؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چرا استارت آپ ها شکست می خورند؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید