جای خالی سقلمه در بورس

به گزارش وبلاگ آپلود، از زمانی که ریچارد اچ تیلر و کاس آر سانستین کتاب سقلمه را به چاپ رساندند، 14سال می گذرد و این روزها سیاستگذاران به این می اندیشند که چگونه می توان روی تصمیم گیری افراد تاثیر مثبت گذاشت، بدون آنکه آزادی آنها را سلب کرد. این مهم از آنجا حائز اهمیت است که رفتار انسان ها درکوتاه مدت بیش از آنکه عقلانی باشد، عموما تابع احساسات است و سرمایه گذاران بازارهای اقتصادی عموما تحت تاثیر کمبود آگاهی و اطلاعات، ضعف در کنترل رفتارهای شخصی و بعلاوه ملاحظات اجتماعی به شکلی تصمیم می گیرند که به رفتارهای توده وار منتهی می گردد. در بازارهای سهام نیز همیشه شاهد انحرافات رفتاری میان معامله گران، نهادهای اقتصادی و حتی سیاستگذاران هستیم. این مهم در بورس تهران همزمان با متغیرهای نابازارسازی همانند دامنه نوسان و دخالت های دستوری، شرایط بغرنجی را پدید آورده است. این در حالی است که به نظر می رسد پس از برطرف این نابازارسازها می توان از تکنیک های سقلمه برای جهت دادن به انحرافات رفتاری فعالان بورسی استفاده کرد و تا حدودی از معاملات هیجانی در بازار سهام کاست.

جای خالی سقلمه در بورس

به گزارش جهانی اقتصاد، ابرنوسان، رشد حبابی، تداوم نزول با وجود قیمت های کمتر از ارزش ذاتی، صف خرید، صف فروش، دادوستدها ی هیجانی و بدون تحلیل. این ها تنها گوشه ای از اتفاقاتی است که بسته به شرایط، همیشه در بورس تهران وجود داشته است. هرچند تمامی این عوامل به سبب حاکمیت یک نابازار در تالار شیشه ای رقم خورده است، اما به هر روی سبب شده تا شاهد انحرافات رفتاری میان معامله گران، نهادهای مالی و حتی سیاستگذاران باشیم. این در حالی است که می توان با تلنگری بدون آنکه آزادی تصمیم گیری از فعالان بورسی را سلب کرد، جهت درستی به بعضی از رفتارهای انحرافی داد. نحوه کار این تلنگر را می توان در نظریه سقلمه ریچارد اچ تیلر و کاس آر سانستین، اقتصاددان رفتارگرا یافت. آنها برخلاف اقتصاد متعارف که تاکید دارد انسان ها مطابق با عقلانیت رفتار نموده و ریسک ها را تشخیص می دهند، معتقدند رفتار افراد بیش از آنکه عقلانی باشد، تابع احساسات بوده و مردم بعضا تحت تاثیر کمبود آگاهی و اطلاعات، ناتوانی در کنترل رفتارهای شخصی و بعلاوه ملاحظات اجتماعی تصمیم می گیرند که در بازارهای مالی به رفتارهای توده وار منتهی می گردد. در حال حاضر تلنگرهای این چنینی در جهت بهبود کیفیت زندگی افراد در جوامع مختلف به کار گرفته می گردد اما ردپای سقلمه در بازار سهام کمرنگ است. این در حالی است که به نظر می توان پس از رفع نابازارسازها به صورت مکمل از تکنیک های سقلمه برای جهت دادن به انحرافات رفتاری فعالان بورسی استفاده کرد و تا حدودی از معاملات هیجانی در بورس تهران کاست.

بورس تهران؛ میانسال نابالغ

بیش از نیم قرن است که بازار سهام در ایران فعال است و بدون آنکه تغییر محسوسی از حیث ماهیت فعالیت نموده باشد یا تنوعی چشمگیری را در فعالیت خود (از حیث کیفیت و کارآیی) شاهد باشد، صرفا بزرگ و بزرگ تر شده است. شاید اگر در نگاه اول بخواهیم عمر بازار سهام در ایران را با کشورهای پیشرفته مقایسه کنیم، به این نتیجه برسیم که بازار یاد شده در ایران در مقایسه با بازارهای اروپایی و آمریکایی که بیش از یک یا چند قرن سابقه فعالیت دارند، بازاری بسیار جوان است. برای مثال درحالی که بورس تهران در سال1967 تاسیس شده، تاریخ به ثبت رسیده برای تاسیس بورس آمستردام سال1602 است. این به آن معناست که قدمت خرید و فروش نظام مند سهام در این کشور به بیش از 400 سال می رسد. با این حال هستند بورس هایی که عمری کوتاه تر از بورس تهران دارند اما بالغ تر و پخته تر عمل می نمایند. بله در حال حاضر بسیاری از بازارهای سهام در جهان وجود دارند که با عمری بسیار کمتر از بورس و اوراق بهادار تهران تاثیری چشمگیر تر در توسعه اقتصاد کشور خود ایفا می نمایند و با جلب نظر فعالان ریسک پذیرتر در عرصه اقتصاد، در عمل امکان سفته بازی مخرب در بازارهای غیرمولد را به حداقل می رسانند. در این بازارها هم حجم مبادلات و در نتیجه نقدشوندگی بسیار بالاتر است و هم امکان کنترل ریسک سهل تر است. البته هدف از این نوشتار انداختن همه تقصیرها به گردن بورس نیست، چراکه دستیابی به خیلی از کارنمودهای بازار سهام و در نظرگاهی کلان تر بازار سرمایه، نیازمند توسعه و رشد مالی پایدار است که دست کم در یک دهه گذشته برای ایران میسر نبوده است، بنابراین نمی توان گفت که برای مثال چرا بورس سنگاپور یا شانگهای به رغم داشتن سنی بسیار کمتر از بورس تهران حجم بالاتری از ارزش دارایی را در خود جای داده اند، اما می توان بارها و بارها این سوال را پرسید که چرا از دستاوردهای به روز علوم مربوطه نظیر تحقیقات مالی و اقتصاد، در این حوزه استفاده نشده است؟ این سوال دقیقا نقطه ای است که در آن مساله اصلی چنین گزارشی موضوعیت پیدا می نماید.

ناامیدی از تغییرات کلان

جهانی اقتصاد در گزارش های پیشین خود بارها به این موضوع پرداخته است که در مقایسه با یک بازار مالی عادی که این روزها ممکن است در هر کشور نه چندان پیشرفته ای نیز یافت گردد، بورس تهران از حیث دسترسی به ابزارهای متنوع با عمق بازار کافی آن هم به نحوی که بتواند منافع همه فعالان آن اعم از حقیقی و حقوقی را تامین کند و همزمان نقشی سازنده در فعالیت های مولد و در نهایت رشد مالی ایفا نماید، عملکردی بسیار ضعیف داشته است. این بازار در حالی طی سال های اخیر از لحاظ تعداد فعالان خود رشد کمی قابل توجهی را شاهد بوده که تمامی ابزارهای معرفی گردیده به آن در طول یک دهه گذشته هیچ گاه به نحوی مدیریت و پیگیری نشده اند که شاهد تداوم فعالیت آنها باشیم. به عنوان نمونه می توان به شکل گیری بازار مشتقه یا آینده کارآمد در زمینه معاملات سهام اشاره نمود. در بحث فروش استقراضی نیز اگرچه مسائل فقهی آن پس از سال ها آنالیز رفع و ابزاری تحت عنوان فروش تعهدی به بازار معرفی گردید، اما هیچ گاه اقدامی عملی از سوی متولیان بازار را شاهد نبودیم تا به موجب آن حداقل در نمادهای بزرگ بازار چنین ابزاری پا بگیرد.

این در حالی است که به گفته بسیاری از کارشناسان وجود ابزارهای یادشده ضمن عمق بخشی به بازار سهام می توانست تا حد قابل توجهی از زیان های وارده به فعالان بازار سهام در دوره های مختلف صعودی و نزولی و در عین حال فشار به سیاستگذاران کلان مالی برای حمایت از بورس بکاهد. آن هم در بازاری که به موجب محدودیت هایی همانند دامنه نوسان و حجم مبنا و انواع دخالت های دستوری بیشتر به نابازار می ماند و در نتیجه مستعد رفتارهای هیجانی از سوی معامله گران چه حقیقی و چه حقوقی است، از این رو شاید بتوان پس از رفع نابازارسازها با واحدهای سقلمه جهت درستی به بعضی از رفتارهای انحرافی فعالان آن بازار داد.

راه چاره ساده برای کنترل هیجانات مخرب

اینطور که به نظر می رسد سقف خواسته فعالان بازار سرمایه باید از این هم پایین تر برود؛ برای همین در این گزارش به یک تئوری خواهیم پرداخت که به کارگیری آن به مراتب ساده تر، کم هزینه تر و نیازمند خرد جمعی در لایه متخصصان حوزه مالی است. این روزها در بسیاری از کشورهای پیشرفته مفهومی مورد توجه قرار گرفته که در اقتصاد رفتاری آن را سقلمه می نامند. سقلمه یا NUDGE عبارتی است مبتنی بر نوعی مداخله در رفتار اشخاص حقیقی یا حقوقی که بنا بر مدعای ابداع نمایندگان آن می تواند ابزاری را پیش روی سیاستگذاران بگذارد که بدون محدود کردن انتخاب های پیش روی انسان بتواند به رفتار او به شکلی مطلوب جهت دهد. بنابراین دیدگاه، سیاستگذاران بدون استفاده از اجبار یا اعمال ممنوعیت در بعضی از زمینه ها می توانند سیاست های مطلوب در جهت نیل به اهداف کلی را برای خود به کار ببرند. سقلمه یا تلنگر امروزه در جهان کاربردهای متعددی پیدا نموده است. البته همچنان این ایده راهی دراز برای به عینیت درآمدن در بسیاری از زمینه های پیش روی خود دارد. با این حال در بسیاری از کشورهای جهان به خصوص اروپا، ایالات متحده، چین و ژاپن برای استفاده از مزایای آن گروه های تخصصی تشکیل شده است.

سقلمه چه می گوید؟

آیا می توان بدون آنکه با سیاست های دستوری انتخاب افراد را محدود کرد، به نحوی بر انتخاب آنها تاثیر گذاشت که ضمن گرفتن تصمیمات بهینه ، هزینه های مربوط به نوع نگرش و رفتار را برای خود و جامعه کاهش دهند و تصمیمات بهینه تری اتخاذ نمایند؟ پاسخ این سوال دقیقا مساله ای بود که تیلر و سانستین را به نوشتن کتابی با نام سقلمه یا تلنگر سوق داد؛ کتابی که در کنار سایر تحقیقاتش در نهایت مطالعات او را به نحوی کارآمد نشان داد که در نهایت در سال2017 به سبب همین مطالعات پیروز به دریافت جایزه نوبل گردد. آنها در سقلمه ضمن تشریح شرایط از لزوم تغییراتی صحبت می نمایند که به سبب آن انتخاب افراد بدون محدود شدن به سمتی بهینه جهت داده می گردد. به چه شکل؟ تغییر در متغیرهایی که به انتخاب افراد جهت می دهد اما بدون آنکه آزادی انتخاب از او سلب گردد. در کشورهای پیشرفته واحدهایی تحت عنوان واحد سقلمه شکل گرفته که بر چنین مواردی در سیاستگذاری کلان و خرد از دولت تا کسب وکارها تمرکز دارند، اما به نظر می آید که می توان با سقلمه اثر تصمیمات بد در بازار سهام را نیز کاهش داد. در حال حاضر بورس تهران از مسائل بسیاری رنج می برد که می توان بعضی از آنها را به نحوه تصمیم گیری سیاستگذاران آن نسبت داد و بعضی دیگر را ماحصل رفتار فعالان آن دانست. اشتباهاتی که بعضا نادانسته و بر اساس کاستی های طبیعی فکر بشر رخ می دهند. اینطور که به نظر می آید بورس تهران می تواند از این دستاورد نوین در حوزه مالی-رفتاری بهره برده و با طراحی بعضی از سقلمه های کارشناسی شده اندازه اشتباهات را در سطوح فردی و شرکتی کاهش دهد.

راه چارههای عملی واحدهای سقلمه

در حال حاضر در بسیاری از زمینه ها نظیر صنعت غذایی، برنامه ریزی برای بهداشت و درمان و اقتصاد و سیاست زمینه برای به کارگیری راه چارههای مختلف با رویکرد سقلمه فراهم شده است. این در حالی است که در بازار سهام چنین امری مقدور بوده و به وسیله بعضی از کارگزاران در کشورهای خارجی به تازگی استفاده شده است. کارگزار هنگامی که ریسک بالایی را در معاملات سرمایه گذار خود مشاهده می کند با دادن اخطار به او از غلبه سوگیری های فکری یا اشتباهات محاسباتی بر رفتار مشتریان خود بدون سلب حق انتخاب از آنها می کاهد.

این مساله از آن جهت مورد توجه قرار می گیرد که کاهش ریسک فعالیت در بازار سهام به همراه کسب بازدهی معقول، مستلزم داشتن تحلیل های دقیق است اما در شرایط خاص هیجانی عموما فرد در معرض سوگیری های رفتاری بسیاری قرار می گیرد، در واقع آنچه که سبب شد تا تیلر و سانستین کتاب مورد بحث را به رشته تحریر درآورند نیز این مساله بوده که فرض انسان عقلایی در ورطه عمل دقیق نیست و انسان ها به سبب آنکه ممکن است ترجیحات متغیری داشته باشند و در بسیاری از مواقع نتوانند متناسب با پیش فرض های منطقی عمل نمایند، نیازمند داشتن دانش نسبت به شرایطی هستند که ممکن است در آن یک تصمیم از حالت بهینه خارج و حتی برخلاف نیت اولیه زیان بار باشد. مشابه این شرایط پیش تر در بسیاری از مواقع در بازار سهام دیده شده است.

تجربه سقلمه در سطح جهانی

آنگونه که آنالیز ها نشان می دهد تئوری سقلمه یا تلنگر تا به امروز در یک کار گزاری به کار گرفته شده است. این کار گزاری که زرودها (Zerodha) نام دارد از این تکنیک برای بهبود سطح معاملات مشتریان و کاهش ریسک آنها استفاده نموده است. با استفاده از این روش زرودها سعی می کند تا به هنگام بروز اشتباهات فاحش نسبت به اصول اولیه سرمایه گذاری، سرمایه گذاران خود را با اعلام اخطار یا روش های جهت دهنده به تصمیمات برای ممانعت از پذیرش ریسک بیش از حد برحذر دارد. البته با جست وجویی ساده در موتورهای جست وجو می توان دریافت که امروزه این روش در سطح کار گزاری ها محدود نمانده و حتی متخصصان حوزه یاد شده به فکر راه حلی برای جای دادن سقلمه ها در زندگی فردی و تصمیمات مالی شخصی هستند. همین امر سبب شده تا به زعم بسیاری از کارشناسان، تلنگر یا سقلمه در زندگی روزمره انسان و به خصوص آینده آن اهمیتی بسزا داشته باشد.

سقلمه در سطح بورس

در دو سال اخیر رشد قابل توجه قیمت سهام و سپس ریزش سنگین و فرسایشی قیمت ها در بورس تهران، بسیاری را به این باور رساند که بازار سهام همیشه تحت تاثیر سوگیری هایی واقع شده است که به موجب آنها اوضاع وخیم تر و زیان افراد بیش از حالت عادی شده است. برای مثال بسیاری از افراد در ماه های نخست99 با طمع ناشی از کسب سودهای تصادفی، منابع بیشتری وارد بازار کردند و به حبابی شدن قیمت ها یاری کردند.

در ادامه نیز تحت تاثیر سوگیری زیان گریزی بعضا از فروش دارایی خود اجتناب کردند؛ این در حالی است که ممکن است بسیاری از آنها در طول همین مدت به واسطه سایر خطاهای شناختی تمامی اطلاعات منفی درخصوص بازار را نادیده گرفته و به امید بازگشت آن به راستا صعودی بودند. تمامی اینها در شرایطی اتفاق افتاده که اگر به جای تشویق مردم برای ورود به بازار سهام، به افرادی که در چرخه معاملات پی در پی حضور داشتند اخطارهای لازم داده شده بود، احتمالا هم اکنون شاید بورس شرایطی متفاوت داشت. بازار سرمایه در ایران طی سال های اخیر همیشه نشان داده که درگیر تلاطم های تورمی اقتصاد کلان است. با توجه به آنچه که در برش های زمانی 91 تا 92 و 97 تا 99 شاهد بودیم، می توان گفت که شکل گیری خوش بینی نسبت به صعود بازار سهام که خود نتیجه ناچار بودن مردم به حفظ ارزش دارایی آنها است، رویدادی است که احتمالا مجددا در صورت وقوع تورمی جدی در آینده، بازار سرمایه را تحت تاثیر قرار خواهد داد؛ تاثیری که می تواند با توجه به تعداد بالای ذی نفعان بازار سهام اثرات جانبی بسیاری بر شرایط مالی مردم داشته باشد.

به همین علت بیراه نخواهد بود اگر فکر کنیم تجربه سقلمه در بازارهای مالی ایران نیز می تواند استفاده گردد که البته نیازمند کارهای تحقیقاتی گسترده و عزم جدی سیاستگذار برای نیل به شرایطی است که در آن فعالان بازار سهام با امنیت بیشتری به سهامداری خواهند پرداخت.

البته نباید فراموش کرد این راه چاره مکمل رفع نابازارسازها است و نه جایگزین آن، برای مثال می توان با ایجاد مرکز یا سازوکاری به طور پیوسته شرایط اعتباری و ریسک فعالیت کار گزاری ها را رصد و آنها را با هشدار یا ارائه مشوق ها به سمتی سوق داد تا از ارائه خدمات پرریسک یا هر آنچه که می تواند برای کسب وکار آنها مخاطره ایجاد کند، بکاهند. بعلاوه می توان راه چارههایی پیش گرفت که به موجب آن اشخاص حقیقی تشویق به سرمایه گذاری در مواردی شوند که ریسک کمتری دارد. در سال های اخیر تجربه صندوق های سرمایه گذاری قابل معامله نشان داده که معاملات مردم عادی در این صندوق ها می تواند از ریسک زیان آنها بکاهد و همزمان به رونق کسب وکارهای این چنینی در بورس و ایجاد اشتغال برای نیروی انسانی متخصص، یاریی شایان توجه باشد.

برای مثال می توان با بهره جستن از ابزار سقلمه، نسبت ایجاد فضای کم ریسک تر برای عموم مردم در حوزه سرمایه گذاری تدابیری را اندیشید تا افراد تازه کار به فضای معاملاتی متفاوتی نسبت به سرمایه گذاران حرفه ای سوق پیدا نمایند. بعلاوه می توان تبعیض در هزینه های معاملاتی در ابزارهای پرریسک (مثل مالیات بر خرید و فروش بیشتر در بازار پایه) را در دستور کار قرار داد یا اینکه با ایجاد رتبه بندی آموزشی در هزینه های معاملاتی، شرایط را برای میل بیشتر به آموزش فراهم کرد. تمامی این ها می تواند خود شرایطی را ایجاد کند که در صورت اهتمام مسوولان در سال های آینده شاهد بازار سهامی متفاوت از چیزی باشیم که هم اکنون می بینیم. البته اینکه جزئیات چنین طرح یا اقداماتی چیست؛ طبیعتا باید در مجالی بیشتر و در قالب گروه های تخصصی مورد بحث و گفت و گو قرار گیرد، با این حال می توان امید داشت که با طرح بحث و جلب نظر سیاستگذاران در حوزه مربوطه بتوان راهی را برای جلب نظر فعالان حوزه تصمیم گیری در این زمینه هموار کند.

منبع: فرارو

به "جای خالی سقلمه در بورس" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "جای خالی سقلمه در بورس"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید